آنکه در آب فرورود. غواص. (ناظم الاطباء). فرورونده در آب. به آب فروشونده. غوطه خورنده. غوطه زننده. سر به آب فروبرنده. غوطه خوار. غوطه خور. رجوع به غوطه و غوته شود
آنکه در آب فرورود. غواص. (ناظم الاطباء). فرورونده در آب. به آب فروشونده. غوطه خورنده. غوطه زننده. سر به آب فروبرنده. غوطه خوار. غوطه خور. رجوع به غوطه و غوته شود